سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جز نقش تو در نظر نیامد ما را !!!
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ





موضوع مطلب : اشارات!

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:31 عصر



موضوع مطلب : اشارات!

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:30 عصر

 




موضوع مطلب : اشارات!

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:29 عصر



موضوع مطلب : اشارات!

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:27 عصر
رهبر7


موضوع مطلب : شعر

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:19 عصر
رهبر6


موضوع مطلب : شعر

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:13 عصر
رهبر4


موضوع مطلب : شعر

سه شنبه 87 اردیبهشت 24 :: 3:8 عصر
چه کنیم که معصیت نکنیم؟    

انجام طاعت و ترک معصیت به حسب ظاهر مشکل است، و سلمان شدن مشکل، بلکه کالمحال است، و لذا غیر از معصومین ـ علیهم‏السّلام ـ همه به ترک طاعت و فعل معصیت مبتلا هستیم و معصوم بودن مثل این که نشدنى است، ولى در افراد بشر، شمر هم بسیار است؛ اما آیا چیزى هست که مطلب(1) را آسان کند؟ 
از امورى که خیلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ این است که انسان ملاحظه کند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و تارک معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتى است که ترک طاعت و فعل معصیت مى‏کند و آیا این حال مثل حالت اول است، یا خیر؟

 فرض کنید اگر انسان نزد رییس جمهور یا هر رییس مطلق، مقرّب باشد، این براى او بهتر است و یا این که نزد یک فقیر تهى دست و محروم؟! آیا خوب است به ذاتى که موت و حیات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه کنیم و رابطه‏ى دوستى داشته باشیم، یا با کسى که خود محتاج و ناتوان و بیچاره است؟!
در اطاعت اوامر الهى و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین این که با کسى که حیات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مریض خانه و دکتر و خزانه و ثروت و... به دست او است؛ مجالست کنیم یا با کسى که هیچ ندارد؟! انسان کدام را اختیار مى‏کند و محبّت وجدانیه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت) با کدام طرف است؟
به حسب ظاهر بنده‏ ى مطیع، پشتیبانش مثل کوه ، محکم و استوار و منبع همه‏ ى خیرات است، و بنده‏ ى عاصى پشتیبانش محتاج‏ تر از او و دشمن دانایى (شیطان) است که از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است. نظیر شخصى که نزد کسى رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتى روزگار نجات دهد، او گفت: شایسته ‏ترین کار براى شما اقدام به مرگ و خودکشى است! صلاح دیدش از این قبیل است که بگوید: صلاح و نجات شما در این است که قرص مرگ آور یا خواب آور بخورید تا راحت شوید! بنابراین، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستى و همنشینى با غنىّ قادر و داناى کریم هستیم، و در عزم بر معصیت عازم به رفاقت و همنشینى با فقیر عاجز جاهل و لئیم.
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور کنیم، خواهیم فهمید که در اطاعت سود برده ‏ایم، نه زیان و خسارت؛ به دلیل این که دیده ‏ایم افرادى «وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ»(2)؛ (مردگان را به اذن خدا زنده مى‏کنم.) و کراماتى از این قبیل را داشته‏ اند و شدنى است و محال نیست و اختصاص به انبیا ـ علیهم‏السّلام ـ هم ندارد، بلکه هر که از آن‏ها متابعت کند، مى‏تواند از این راه به مقامات و کمالات و کرامات آن‏ها دست یابد، البته بدون تحدّى نبوّت و کذابیّت مدّعى آن؛ پس اگر انسان یقین کند و براى او واضح و آشکار شود که در طاعت، با غنى و قادر و کریم و . . .  رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هیچ‏گاه به معصیت تمایل پیدا نمى ‏کند و از قصر شاهنشاهى و از کنار هر گونه ناز و نعمت و آبادى و آسایش به کاروانسراى خرابه و ویرانه نمى‏ رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمى ‏شود، در حالى که خود آن صاحبخانه هم راضى نیست که رفیق او و با او باشیم، و از هر چیز محروم گردیم!

بنابراین، براى تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهى جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکى به تمام نعمت‏ها و خوشى‏ها و دارایى ‏ها و عزّت‏ها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشى و ندارى و ذلت و...

1. انجام طاعت و ترک معصیت.
2. سوره‏ ى آل عمران، آیه‏ى 49.

                                                                              بر گرفته از سایت آیت‏‏الله بهجت

 




موضوع مطلب : اشارات!, حدیث و روایات

چهارشنبه 87 اردیبهشت 11 :: 11:47 صبح

اثر طبّى وضو و نماز از دیدگاه دو طبیب مسیحى

یک طبیب نصرانى ـ که با میزبان خود از بغداد براى عیادت و معاینه ‏ى یکى از بزرگان، به نجف آمده بود، چون میزبان، رسم نجفى ‏ها را مى‏دانست که در آن وقت اگر بچّه‏ ها مى ‏فهمیدند که کسى نصرانى یا یهودى است، خدا مى ‏داند چه بلاهایى به سر او مى ‏آوردند، پیوسته به طبیب مى‏گفت:
 وقتى معالجه تمام شد، زود به بغداد برگردیم و نمى ‏توانست علّت نماندن در نجف را براى او بیان کند؛ ولى از سوى دیگر آن طبیب مجذوب قبّه و بارگاه حضرت امیر ـ علیه‏السّلام ـ شده بود و نمى ‏توانست به میزبان خود اظهار کند .

 مى ‏گفت: علّت این که آقایان علما بیشتر به حبس بول مبتلا مى ‏شوند، آن است که بر وضو محافظت مى‏ کنند؛ ولى طبیب دیگر نصرانى در کوفه یا بغداد به عیادت مریضى رفته بود و دیده بود بیمار وقت عصر پیش از آن که نمازش قضا شود، در کنار نهر فرات یا دجله وضو گرفت و به نماز ایستاد، به او گفت: شما مسلمان‏ ها مى ‏گویید ما دروغ نمى ‏گوییم، پس چرا تو به من دروغ گفتى؛ زیرا وقتى که از تو پرسیدم: ورزش مى‏کنى؟ گفتى: نه خیر، و حال این که الآن دیدم در کنار نهر ورزش مى ‏کردى؟! آن شخص بیمار گفت: ورزش نبود، این یکى از مراسم دینى و مذهبى و عبادت ما بود که انجام دادم، و هر روز سه بار آن را تکرار مى‏ کنیم. طبیب پرسیده بود: چرا آب به صورت خود زدى و دست‏هایت را شستى؟ گفت: آن هم وضو، و شرط صحّت و قبولى آن عبادت است. طبیب در جواب گفته بود: آب ریختن در وقت صبح بر روى صورت، پیشانى و نیز روى آرنج‏ها، کار شیر کاکائو را مى ‏کند و براى نشاط و سلامتى انسان نافع است.

                                                                          برگرفته از سایت آیت الله بهجت




موضوع مطلب : اشارات!, حدیث و روایات

شنبه 87 اردیبهشت 7 :: 9:43 عصر

تا شیطان زنده است، انسان در مخاطره است!

نباید مغرور شویم. تا نزدیکى هاى وفات و تا زمانى که شیطان زنده است، انسان در مخاطره است! به خدا

پناه مى بریم. 

«إِلهِى! لاتَکِلْنِى إِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا.» (1) معبودا! هیچ گاه، به اندازه ى چشم بر هم زدنى، مرا به خود وامگذار.
اگر انسان طرفةُ العینى به خود واگذار شود، از خدا جدا خواهد شد، و شیطان کار خود را کرده و انسان را فریب خواهد داد. نظیر کودکى که از پدر و مادر خود جدا شود.
  در مشهد یک دقیقه مادر از طفل جدا شده بود، بچه را برداشته بودند و به جاى او چیز دیگر گذاشته بودند.

اگر انسان طرفة العینى از مبدأ منقطع شود، شیطان او را به خود جلب مى کند. به خدا پناه مى بریم از این که فریب بخوریم و ندانیم که آب خورده ایم یا زهر، زیرا کسى که مى خواهد انسان را فریب دهد، اول آب مى دهد، بعد حلوا مى دهد، بعد چیز دیگر، و خودش هم مقدارى مى خورد و در دهان مى گذارد به طورى که وانمود مى کند، مابقى مسموم نیست و بدین ترتیب هیچ منشأ شکّى باقى نمى گذارد.

1. اقبال الاعمال، ج 1، ص 275، 306، 339 و...

برگرفته از سایت آیت الله بهجت




موضوع مطلب : اشارات!, حدیث و روایات

شنبه 87 اردیبهشت 7 :: 9:23 عصر
<   1   2   3   4   >   
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 4
  • بازدید دیروز: 12
  • کل بازدیدها: 322853
امکانات جانبی